لغات آزمون b1 گوته – 3000 واژه ضروری آزمون گوته
در این واژگان سعی شده مثال هایی زده بشه که کاربردی و برای آزمون b1 گوته مناسب باشد. شما با یادگیری همین واژه ها می توانید در آزمون b1 گوته موفق عمل کنید.
چقدر به واژگان (Wortschatz) نیاز داریم؟
به طور معمول برای رسیدن به سطح b1 شما نیازمند فراگیری 2500 تا 3500 واژه در زبان آلمانی هستید.
دامنه واژگان آلمانی خود را گسترش دهید
تجزیه و تحلیل نشان می دهد: پس از رسیدن به سطح A1، فراگیری واژگان می تواند کندتر شود. از این گذشته، اگر واژگان جدید دسته بندی نشوند، کاربرد چندانی ندارند.
اگر شما از آن دسته افرادی هستید که واژگان طولانی بلدید اما کلمات مناسب در شرایط مختلف نمی توانید در جمله سازی استفاده کنید، لیست بلند بالای شما در یادگیری زبان آلمانی شما کمکی نخواهد کرد. با این وجود، دانشجویان مدام از خود می پرسند که چقدر واژگان را می توانند در مدت زمان کوتاهی بیاموزند و غالباً برای خود اهدافی تعیین می کنند که بسیار بلند پروازانه هستند.
واژه آلمانی | معنی | کاربرد در جمله | معنی جمله |
---|---|---|---|
ab | از | [responsivevoice buttonposition=”after” voice=”Deutsch Female” buttontext=” ” ] Die Fahrt kostet ab Hannover 100 Euro. [/responsivevoice] | هزینه سفر از هانوفر 100 یورو است. |
[responsivevoice buttonposition=”after” voice=”Deutsch Female” buttontext=” ” ]Ab nächster Woche bleibt unser Geschäft sonntags geschlossen. [/responsivevoice] | از هفته آینده، فروشگاه ما یکشنبه ها بسته خواهد شد. | ||
[responsivevoice buttonposition=”after” voice=”Deutsch Female” buttontext=” ” ]Meine Schwester besucht uns ab und zu. [/responsivevoice] | خواهرم هر از گاهی به ما سر می زند | ||
abbiegen | پیچیدن در رانندگی | [responsivevoice buttonposition=”after” voice=”Deutsch Female” buttontext=” ” ]An der nächsten Kreuzung müssen Sie rechts abbiegen. [/responsivevoice] | در تقاطع بعدی باید به راست بپیچید. |
die Abbildung | تصویر | [responsivevoice buttonposition=”after” voice=”Deutsch Female” buttontext=” ” ]Auf der Abbildung sehen Sie, wie man das Gerät einschaltet. [/responsivevoice] | در تصویر نحوه روشن کردن دستگاه را مشاهده می کنید. |
das Abenteuer | ماجراجویی | [responsivevoice buttonposition=”after” voice=”Deutsch Female” buttontext=” ” ]Unser Urlaub war ein tolles Abenteuer. [/responsivevoice] | تعطیلات ما یک ماجراجویی عالی بود |
[responsivevoice buttonposition=”after” voice=”Deutsch Female” buttontext=” ” ]Die Kinder lieben Abenteuergeschichten. [/responsivevoice] | کودکان عاشق داستان های ماجراجویی هستند | ||
aber | اما ، واقعاً (بیان تأکید) خیلی، عجب، البته | [responsivevoice buttonposition=”after” voice=”Deutsch Female” buttontext=” ” ]Heute kann ich nicht, aber morgen ganz bestimmt. [/responsivevoice] | امروز نمی توانم ، اما فردا قطعاً. |
[responsivevoice buttonposition=”after” voice=”Deutsch Female” buttontext=” ” ]Es lag sehr viel Schnee, aber Maria ist trotzdem mit dem Motorrad gefahren. [/responsivevoice] | برف زیادی باریده بود اما ماریا به هر حال با موتورم راند. | ||
[responsivevoice buttonposition=”after” voice=”Deutsch Female” buttontext=” ” ]Wir haben nur eine kleine Wohnung, sind aber damit zufrieden. [/responsivevoice] | ما فقط یک آپارتمان کوچک داریم اما از آن راضی هستیم. | ||
[responsivevoice buttonposition=”after” voice=”Deutsch Female” buttontext=” ” ]Es war sehr schön. Jetzt muss ich aber gehen. [/responsivevoice] | بسیار زیبا بود. اما حالا باید بروم | ||
[responsivevoice buttonposition=”after” voice=”Deutsch Female” buttontext=” ” ]Ich würde gerne kommen. aber es geht leider nicht. [/responsivevoice] | من دوست دارم بیام. اما متاسفانه خوب نیستم. | ||
[responsivevoice buttonposition=”after” voice=”Deutsch Female” buttontext=” ” ]Darf ich dich zu einem Kaffee einladen? – Aber ja. sehr gern. [/responsivevoice] | میتوانم شما را به یک قهوه دعوت کنم؟ – البته! با کمال میل! | ||
[responsivevoice buttonposition=”after” voice=”Deutsch Female” buttontext=” ” ]Hast du aber viele Kleider! [/responsivevoice] | تو که لباس زیاد داری [تو ولی خیلی لباس داریا]! | ||
abfahren | [responsivevoice buttonposition=”after” voice=”Deutsch Female” buttontext=” ” ]Unser Zug ist pünktlich abgefahren. [/responsivevoice] | قطار ما به موقع حرکت کرد. | |
die Abfahrt | آغاز حرکت – حرکت | [responsivevoice buttonposition=”after” voice=”Deutsch Female” buttontext=” ” ]Es bleiben uns noch zwanzig Minuten bis zur Abfahrt. [/responsivevoice] | هنوز بیست دقیقه تا حرکت فاصله داریم |
der Abfall | آشغال – زباله – سقوط – تنزل | [responsivevoice buttonposition=”after” voice=”Deutsch Female” buttontext=” ” ]Wirfst du den Bioabfall bitte nicht zum normalen Müll. [/responsivevoice] | لطفاً زباله های زیستی را با زباله های معمولی نریز. |
der Abfalleimer | سطل زباله | [responsivevoice buttonposition=”after” voice=”Deutsch Female” buttontext=” ” ]Wirf das bitte in den Abfalleimer! [/responsivevoice] | لطفا این را در سطل زباله بیندازید! |
Abgase (Pl.) | دود ماشین | [responsivevoice buttonposition=”after” voice=”Deutsch Female” buttontext=” ” ]Abgase aus Industrie verschmutzen die Luft. [/responsivevoice] | گازهای خروجی از صنعت هوا را آلوده می کنند. |
abgeben | تحویل دادن | [responsivevoice buttonposition=”after” voice=”Deutsch Female” buttontext=” ” ]Ich soll dieses Auto bei Herrn Javadi abgeben. [/responsivevoice] | قرار است این ماشین را به آقای جوادی بسپارم. |
abhängen | بستگی داشتن، وابسته بودن | [responsivevoice buttonposition=”after” voice=”Deutsch Female” buttontext=” ” ]Vielleicht bleibst du ein paar Wochen länger, das hängt vom Wetter ab. [/responsivevoice] | بسته به آب و هوا، ممکن است چند هفته بیشتر بمانی. |
abhängig | وابسته | [responsivevoice buttonposition=”after” voice=”Deutsch Female” buttontext=” ” ]Maria ist finanziell von seinen Eltern abhängig. [/responsivevoice] | ماریا از نظر مالی به والدینش وابسته است. |
abheben | برداشتن، برداشت کردن | [responsivevoice buttonposition=”after” voice=”Deutsch Female” buttontext=” ” ]Für den Urlaub habe ich 1000 Euro von meinem Konto abgehoben. [/responsivevoice] | من برای تعطیلات 1000 یورو از حسابم برداشت کردم. |
abholen | (رفتن و) گرفتن | [responsivevoice buttonposition=”after” voice=”Deutsch Female” buttontext=” ” ]Meine Eltern hat mich vom Bahnhof abgeholen. [/responsivevoice] | پدر و مادرم مرا از ایستگاه قطار بردند. |
abschreiben | رونویسی کردن، مشابه نوشتن | [responsivevoice buttonposition=”after” voice=”Deutsch Female” buttontext=” ” ] Ich habe die Hausaufgaben von dir abgeschrieben. [/responsivevoice] | من تکالیف او را کپی کردم. |
das Abitur | امتحان نهایی، امتحان نهایی دوره متوسطه | [responsivevoice buttonposition=”after” voice=”Deutsch Female” buttontext=” ” ]Mein Bruder hat gerade Abitur gemacht. [/responsivevoice] | برادرم تازه دبیرستان را تمام کرده است. |
ablehnen | رد کردن، نپذیرفتن | [responsivevoice buttonposition=”after” voice=”Deutsch Female” buttontext=” ” ]Sie hat mein Angebot, ihr zu helfen, abgelehnt. [/responsivevoice] | او پیشنهاد من را برای کمک به او رد کرد. |
3 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
سلام. وقتتون بخیر. میخواستم بدونم فقط ترجمه فارسی این 20 لغت از واژگان b1 v رو فقط در سایت قرار دادید؟ از کجا میشه ترجمه کل واژگان (3000 لغت) رو دسترسی داشت؟ ممنون
واژه های آزمون گوته A1 در سایت برای من نصفه تایپ شده
وقت بخیر
هفته جدید اضافه خواهد شد.